پرسش :

با مزاحمت‏هاى پسران چگونه برخورد كنيم؟


شرح پرسش :
پاسخ :
در اين باره، توجه به سه نكته لازم است: نكته‏ى اول كه از همه مهم‏تر است و همان فلسفه‏ى حجاب به شمار مى‏رود آن است كه برخورد زن بايد حاكى از شخصيت متين باشد. آيه‏ى قرآن هم چنين دليل مى‏آورد كه فلسفه‏ى حجاب عبارت است از: »ذلك ادنى ان يعرفن فلا يؤذين.« )نور 24 / 31: اين بهتر است كه ]به عفت[ شناخته شوند تا مورد اذيت واقع نگردند. .
البته حجاب داشتن فقط در لباس پوشيدن نيست. به عبارت ديگر، نحوه‏ى حركت كردن، راه رفتن، سخن گفتن و همه‏ى اين‏ها بخشى از حجاب داشتن فرد است هر فردى با حركات ظاهرى‏اش شخصيت خود را به ديگران اعلام مى‏كند و نشان مى‏دهد كه آيا ديگران حق دارند بيايند و مزاحم او بشوند يا خير. اگر در جامعه هم توجه كنيد غالبا مزاحمت‏ها براى كسانى است كه خود زمينه‏ى ايجاد مزاحمت را براى مخاطب خويش فراهم مى‏كنند. در چنين فضايى است كه برتر بودن چادر بر حجاب‏هاى ديگر معنا پيدا مى‏كند. نكته‏ى دوم اين است كه گاه با وجود حجاب و متانت زن، افراد معدود و فوق‏العاده لاابالى وجود دارند كه حرمت هيچ چيز را نگه نمى‏دارند. قرآن كريم نحوه‏ى برخورد با اين گونه افراد را چنين معرفى كرده است: »و اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما«. )فرقان 25 / 63: و هنگامى كه نادانان آن‏ها را مخاطب قرار دهند ]با جاهلان برخورد كنند[، با ملايمت پاسخ مى‏دهند. .
يعنى بندگان واقعى خدا كه همه‏ى شؤونات خود را رعايت مى‏كنند، وقتى با افراد جاهل و لاابالى مواجه مى‏شوند كه آنان را مخاطب قرار مى‏دهند، و طعنه و كنايه مى‏زنند و ساير مزاحمت‏ها را برايشان ايجاد مى‏كنند، سلام مى‏گويند. يعنى بى‏اعتنا و با بزرگوارى مى‏گذرند و همين بى‏اعتنايى كردن، كوبنده‏ترين پاسخ به آن‏هاست. افراد لاابالى با اين كارشان بيش‏تر مى‏خواهند برخورد و تنش ايجاد كنند و اگر كسى بى‏اعتنايى كند، دقيقا خواسته‏شان را نقص كرده و پاسخ خلاف انتظار و دندان‏شكنى به آنان داده است. البته حكومت دينى هم به نص قرآن كريم بايد با چنين افرادى برخورد شديد انجام دهد و آنها را مجازات كند. )سوره احزاب، آيه 60 - 61. .
سومين مطلب، قرار گرفتن در شرايط نامطلوب است. يعنى اقتضاى پاره‏اى از مكان‏ها، پرده‏درى و بى‏حرمتى به زنان است )نظير كاباره‏ها و مجالس عيش و نوش و امثال آن(. انسان عاقل اساسا به چنين جايى نمى‏رود و اگر برود و مورد مزاحمت واقع شود، نبايد كسى جز خودش را ملامت كند. )»فلا يلومن الا نفسه.«. در برخى احاديث، ترسو بودن را از صفات خوب زنان برشمرده‏اند. شهيد مطهرى در توضيح اين گونه احاديث، بيان مى‏دارد كه مقصود، ترسو بودن در موقعيت‏هاى اجتماعى و سياسى نيست، زيرا شجاعت در اين مواقع همان گونه كه براى مرد خوب است، براى زن هم خوب است. و اقدامات حضرت زينب )س( بعد از حادثه‏ى عاشورا به خوبى نشان مى‏دهد كه شجاعت زن نيز مى‏تواند به مراتب ستودنى‏تر از شجاعت هزاران مرد باشد؛ بلكه اين ترسو بودن دقيقا براى ورود به چنين مجامعى مورد نظر است. يعنى زن نبايد بگويد: من شجاعم و از اين گونه مجامع نمى‏ترسم و از مزاحمت مردان نامحرم ناراحت نمى‏شوم. )مرتضى مطهرى، تعليم و تربيت در اسلام، صص 166 - 171. .
اساسا ناموس زن حق شخصى او نيست كه هر گونه خواست خرجش كند؛ بلكه حق‏الله است. به همين دليل در منطق اسلام، اگر زن زنا كند، و خودش و همسرش يا پدرش بگويند ما راضى هستيم، چنين نيست كه حد الهى از او ساقط شود؛ همان طور كه در مورد مرد زناكار نيز چنين است. حرمت و حيثيت زن، حق‏الله است و رضايت همه‏ى انسان‏ها نمى‏تواند موجب اسقاط آن شود. بنابراين، كسى حق ندارد بگويد من به نداشتن حجاب همسرم رضايت دارم و از اين كه قرآن كريم مى‏گويد: »هر گروهى، اگر راضى هم باشند، شما حد الهى را در برابر آلودگى اجرا كنيد«، معلوم مى‏شود كه عصمت زن، حق‏الله است و به هيچ كس ارتباط ندارد. از نظر قرآن، زن به عنوان »امين حق‏الله« مطرح است. )عبدالله جوادى آملى، زن در آينه‏ى جمال و جلال، ص 437. .
خلاصه اين كه: راه مقابله با مزاحمت‏ها در سه مرحله انجام مى‏پذيرد:
- در مرحله‏ى عادى، گذاشتن حجاب و حفظ متانت و حرمت خود؛
- در مرحله‏ى مواجهه با افراد لاابالى‏تر، بى‏اعتنايى كردن؛
- در مرحله‏ى ورود به محل‏هاى ناامن براى ناموس زنان، خوددارى كردن به طور كامل و قاطعانه.